قرآن وسنت آخرین مطالب
نويسندگان یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, :: 9:19 :: نويسنده : قرآن وسنت
الــهي خاطرم افسرده گـشته تنم ازمعصيت پژمرده گشته خـــداوندا دلــــم را پاك گردان كه درجرم وگنه آلوده گشته
١ - آيا ميخواهيدبه خداوند«ج»نزديك باشيد؟ پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, :: 8:8 :: نويسنده : قرآن وسنت
ابتدا با نام و یاد خالق کل جهان شور دل اظهار دارم تا به دل یا بد مکان هر شبی از یک کناری چون خبر آید به گوش ملتی از ما به زیر ظلم دشمن داده جان در چچن پیر و جوان با خاک و خون غلتیده اند کودکان بوسنیایی زیر خمپاره نهان در فلسطین مسجد و محراب رنگینند به خون هند ومصر و الجزایر هم نداریم ما امان وحدت و یکپارچگی را برده از افغان ما تفرقه ایجاد کرده دشمن خونخوار مان کفر شد یک ملت و گشتیم هزاران فرقه ما تا هزاران لقمه باشیم جای گیریم در دهان اختلاف لا یجوز و جاز بر ما سایه کرد تا به عیش و راحتی خوابد اروپا شادمان چونکه عامل نیستیم قانون قرآن عزیز ور نه بنگر قرن اول قهرمان بودیم چسان امر بر وحدت شدیم از جانب پروردگار در عمل بر عکس کردیم زین سبب دیدیم زیان کاش به گوش هر مسلمان می رسید این درد و آه کز دل حافظ برون شد چون ندای عاشقان
ای منزل تاریک و تنگ فرزند بابا آدمم هم امت سردار دین و آن نبی خاتمم امشب تورا مهمان شدم روحم چو رفت بی جان شدم از زندگی آرام شدم فرزند بابا آدمم بر شانه ات کردم خطا بودم همانا بی وفا بر من متاز ترس از خدا فرزند بابا آدمم از من شدند جویا نکیر و منکر آن مأمور حق کردند مرا چرخ و فلک فرزند بابا آدمم بودم عزیز روی زمین شیطان بود اندر کمین چون کینه داشت بر من دین فرزند بابا آدمم اعمال تورا یاری کند هم از تو بیزاری کند احساس شرمساری کند فرزند بابا آدمم گشتم اسیر منزلم آرمانها ماند بر دلم مشتی زخاک شد حاصلم فرزند بابا آدمم ای آدمی بر خود مناز آماده باش و خود بساز بر دین و قرآنش بناز فرزند بابا آدمم آخر پشیمانی چه سود گر جمع گردد تار و پود تأخیر مکن بر خیز تو زود فرزند بابا آدمم گر چشم بندی آن زمان هر چه تورا بودش همان گر عاقلی چیزی بدان فرزند بابا آدمم ای بنده ی یزدان پاک آن ساخت و ساز تو زخاک عذاب قبر است بیمناک فرزند بابا آدمم شاه و گدا در زیر خاک بر کس نباشد هیچ باک جز رب همه نیست و هلاک فرزند بابا آدمم برکشت و کارت سود بود محبوب زتو خوشنود بود آن امتحانت زود بود فرزند بابا آدمم تبلیف جهاد یاری کند هم از تو بیزاری کند از فتنه بیزاری کند فرزند بابا آدمم روزی به آن سو می روی احضار به دربار می شوی در آن حضور خوار می شوی فرزند بابا آدمم پرسند چه کردی در جهان ای بنده ی نا مهربان اقرار کن خود بر زبان فرزند بابا آدمم تحقیق فقط از تو شود هرچه که داشتی رو شود هر ذره موبه مو شود فرزند بابا آدمم ای آدمی ترس از خدا بر عهد اسلام کن وفا پرهیز کن تو از خطا فرزند بابا آدمم یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:, :: 17:27 :: نويسنده : قرآن وسنت
فضایل ماه محرم : 1- زياد روزه گرفتن در ماه محرم مستحب است. پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «أفضل الصيام بعد رمضان شهر الله المحرم، أفضل الصلاة بعد الفريضة صلاة الليل». مسلم (1163). یعنی: «بهترين روزه بعد از ماه رمضان روزه ماه محرم و بهترين نماز بعد از نمازهاي فرض نماز شب است». 2- روزه گرفتن در روز تاسوعا (نُهم محرم) و عاشورا (دهم محرم) مستحب است. از پيامبر صلی الله علیه وسلم درباره روزه روز عاشورا سؤال شد؟ فرمودند: «يکفر السنة الماضية». یعنی: «گناهان سال گذشته را از بين ميبرد». مسلم (1162). و در مورد روزه تاسوعا فرمود: «فَإِذَا كَانَ الْعَامُ الْمُقْبِلُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ صُمْنَا الْيَوْمَ التَّاسِعَ». یعنی: «هرگاه سال آينده فرا رسيد إنشاء الله روز نهم را نيز روزه خواهيم گرفت«. مسلم (1916). پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, :: 9:58 :: نويسنده : قرآن وسنت
شاید جاى تعجب باشد كه چطور میشود در آن روزى كه جانها گداز بُوَد، بتوان افلام جنسى را تماشا كرد، ولى این حقیقت هست، داستان واقعى پایین را بخوانید تا باور كنید. پدر همراه یك شیخ و بقیه همراهان براى شستن متوفى پسر جوانش حاضر شده بودند تا اینكه آن جوان را شسته و دفن كنند. آن شیخ كه مسئول شستن متوفى بود دستور داد تا آنرا از لباسش مجرد كنند ولى عورتش را با پارچه اى بپوشانند تا اینكه شروع به شستنش كنند.
هنگام برداشتن لباس مرده، توجه آنها به دستمال خونالودى افتاد كه دست راست مرده را پیجانده بود ولى هنگامى كه سراغ برداشتن آن دستمال رفتند پدر متوفى بر سر آنها داد و فریاد زد و شرط كرد كه براى شستن پسرش هیچكس حق ندارد كه آن دستمال را بردارد. شیخ مسئول درك كرد كه یك رازى در آن دستمال نهفته هست ولى بهر حال براى شستن آن مرده بایست آن دستمال برداشته شود، پس در خفاء به همكارانش گفت كه هنگام شستن آب زیادى را روى آن دستمال بریزید تا خودبخود از جایش كنده شود. پس او را شستند و آب زیادى را بر روى دست پیچیده شده ریختند و بمحض اینكه آن دستمال شل شد آنرا از جایش بر كند. پدر پس از اینكه دید آنها دستمال را برداشتند بر سر آنها پرخاش كرد و داد و فریاد كشید ولى پس از مدتى به گریه افتاد و به آنها گفت كه حقیقت را براىیشان بازگو خواهد كرد تا درس عبرتى باشد براى دیگران. او گفت كه دیشب هنگامى كه پسرم وارد خانه شد، من و مادرش كه در حال شام خوردن بودیم به او تعارف كردیم كه همراه ما بیاید و شام میل كند ولى با عصبانیت جواب داد كه من میروم توى اتاقم و به نوكر خانه بگویید كه غذایم را توى اتاقم بیاورد. سپس رفت توى اتاقش و در را قفل كرد. نوكر غذاىش را آماده كرد و رفت كه غذا را نزد او ببرد ولى هر چه در میزد كسى در را باز نمیكرد. من و مادرش نگران شدیم و ما نیز هر چند در میزدیم او در را باز نمیكرد. بسیار نگران شدیم و فهمیدیم كه حتما اتفاقى افتاده است، پس قفل در را شكستیم و وارد اتاقش شدیم، ولى منظره اى كه دیدم مرا بسیار مبحوت كرد و اى كاش آنرا ندیده بودم ! پسر در حال تماشاى تلفزیون و در حالى كه ریموت تلفزیون در دست داشت فوت كرده بود، ولى مصیبت بد تر از آن این بود كه او در حال تماشاى فیلم مبتذل و جنسى جان خود را از دست داده بود. من رفتم كه ریموت را از دستش بردارم ولى هر چه سعى كردم نتوانستم تا اینكه فهمیدم اصلا ممكن نیست. پس براى حفظ آبروى خودم و پسرم، چاقویى آوردم كه دستش را ببرم، ولى پس از اینكه كمى آنرا بریدم بسیار خون از آن جارى میشد و رحمت و شفقت پدریم سبب شد كه ادامه ندهم، ولى تا آنجاییكه توانستم اطراف ریموت كه خارج از كف دستش بود را بریدم ولى قسمتى از آن همانطور كه الآن میبینید هنوز در دستش باقى است و نمیشود دستش را باز كرد و آنرا بیرون آورد. سپس آنها مرده را شستند و با همان ریموت انرا دفن كردند تا روز قیامت ! انتهاى داستان پیامبر صلى الله علیه و سلم در حدیث صحیح فرموده است که: "یبعث المرء على ما مات علیه" یعنى: "هر شخصى بر همان حالتى كه مرده باشد (در روز قیامت) بر میخیزد." پس خودتان قضاوت كنید كه این جوان در روز قیامت در چه حال و احوالى برمیخیزد ! بدون شك در حال تماشا كردن آن فیلم مبتذل، ولى با گریه و زارى نه با لذت جنسى ! مگر اینكه خداوند از روى لطف و رحمتش او را مغفرت و ستر كند. خداوندا، همه گناهان ما را مغفرت و ستر كن و ما را از سوء خاتمه نجات بده، آمین. پیوندهای روزانه
پيوندها
|
|||
![]() |